Monday, June 20, 2011

بحران فزاینده سرمایه داری(*) و نبود آلترناتیو انقلابی

لزومی نداره نابغه باشی و تازه به این پی ببری که سیستم جهانی سرمایه داری شدیدا در بحرانه!! بیکاری مزمن سراسری, قطع تمامی یا اکثر کمکهای اجتماعی-سوبسیدهای- دولتی به بی بضاعت ها(طبقات پائین ),صعود بی رویه قیمتها ی اجناس روزمره غذائی و دیگر اجناس, سقوط قیمت ملک و املاک و...همگی توسط  اقشار و طبقات اجتماعی میانی و پائین با پوست و گوشت حس میشود.بالطبع آن شورش های خودبخودی نیز در سراسر جهان(چه اروپا و چه در کشورهای منطقه خاور میانه و آمریکای لاتین...) زبانزد همگان میباشد 

 حال آنکه لازم هست که به الفبای این سیستم خانمان برانداز اجتماعی آگاه بود تا بیهوده و بگونه سیخکی حکم های الکی و خوشبینانه صادر نکرد(+).همانطور که میدانیم سیستم سرمایه داری تاریخا بگونه دورانی -سیکل وار-عمل میکند.یعنی هر بیست تا سی سال بالا و پائین میرود. بزبانی دیگر یک دوره"شکوفائی" دارد و یک دوره بحرانی که به "رکود و خمود"(خفیف و گاهی شدید**)میرسد

 دوران کنونی بحران سرمایه داری, که از 2008 با بحران مالی-بانکی شروع و به بخشهای دیگر نیز کشانده شده, را اقتصاد دانان(+*) همانا  رکود و خمود شدید ارزیابی میکنند

امانوئل والرستاین(1), که به تئوریسین "تئوری سیستم جهانی"(2) معروف میباشد,معتقد است که بحران سیستم سرمایه داری از انقلاب 1968 (در اروپا و جهان) به اینطرف به مرحله ای حساس رسیده و عملا ناقوس سرآشیبی این سیستم نواخته شده. بدیگر سخن او معتقد است که اگر این سیستم میتونه ,با  داشتن قابلیت های انعطاف پذیری گوناگونش, خودشو از این بحرانها نجات بده عمدتا به خاطر نبود آلترناتیو انقلابی میباشد. بهمین خاطر او بدرستی معتقد است که کارگران و دیگر اقشار زحمتکش-اعم از زنان, دانشجویان, ملیت ها ,جنبش محیط زیست و.... کماکان میبایست, بمانند گذشته ,با تهاجمات و فشارهای مضاعف خویش به دولت هایشان برای تسخیر کردن مجدد دستاوردهای از دست رفته(8 ساعت کار, اضافه کاری و دیگر مزایای قطع شده اعم از تعطیلات و عیدی)بجنگند و بدین وسیله به تضعیف هرچه بیشتر این سیستم کذائی اقدام کنند

                                                          ******************
از آنجائی که بینش اقتدار گرانه مارکسیستی-لنینیستی با شکست کامل( در چین, روسیه و دیگر بلوک شرق و...) مواجه شده و سوسیال دموکراسی 'ویلی برانتی' نیز گورش کنده شده, فقط ما آنارشیستهای ضد سرمایه داری هستیم که در صحنه مانده ایم. حال آنکه ما نیز در جنبش آنارشیستی در تفرقه کامل بسر میبریم وبا داشتن چندین صدای متفاوت-تاکتیک و استراتژی ضد ونقیض- هیچگاه نه خواهیم توانست تهدیدی اساسی برای سیستم جهانی سرمایه داری بحساب آئیم,مگر آنکه تمامی نیروهایمان را بر روی هم گذاشته و با یک صدا علیه این سیستم خانمان سوز با جان و دل به مبارزه مرگ و زندگی(نابودی روابط فتیشیستی و جشن زندگی و عشق به بشریت)بپردازیم

                                                            ********************

-در جائی دیگر به گرایشات (ترفندهای) گوناگون آنارشیستی پرداخته,دید خود,آنارکو-کمونیستی ,را شکافته و با دامن زدن به بحثی سازنده سعی خواهم کرد در حد امکان (با اقناع کردن رفقائی که بگونه دیگر میاندیشند) خطوط کلی(3) چگونگی نابودی سرمایه داری و ساختن پایه های جامعه آنارشیستی را ترسیم گردانم.


پیمان پایدار  

*********************************************************
(*)بیش از پنج قرن و نیمی هست که روابط سرمایه دارانه تمامی جهان را در نوردیده و اقصی نقاط این کره خاکی را زیرورو کرده. به بیان ساده تر :شیوه تولید سرمایه داری در تمامی جهان غالب گردیده -حرف اول رو میزنه- و بقایای روابط ماقبل سرمایه داری تقریبا ازبین رفته و یا در حال انزوای کامل میباشند

(+)   لزوما به این معنی نیست که این سیستم به همین سادگی و خودبخودی از بین بره . یا حتی مثلا با تظاهرات سراسری و جهانی (میلیونی) خیابانی و یا , تازه بهتر از اون, صرفا با اعتصابات گسترده کارگری ازبین بره. خیر!! میشه حکومت ها رو سرنگون و حتی رژیمهای سفاک را واژگون کرد ولی روابط سرمایه داری را نه !!  و با همین منطق نمیتوان دولت ها را,که آنها نیز در درون روابط سرمایه دارانه حرکت میکنند, ریشه کن کرد. خواب دیدین خیر باشه! روابط سرمایه دارانه (با بینش فلسفی- اجتماعی اش) بید نیست که با این بادها ریشه کن بشه. ساختمون هم نیست که با بمب گذاری نابود بشه. روابط سرمایه دارانه( استثمار کننده, از خود بیگانه کننده و...) را تنها و تنها با روابط آلترناتیو اجتماعی- انقلابی/آنارشیستی میتوان جایگزین کرد و بس

(**)اولی را "بحران کلی" و دومی را "رکود و خمود" میگن Recession & Stagnation

(*+)بنیاد بین المللی مالی در اخطاری که دیروز شنبه 18 ژوئن -از سائو پائلو برزیل -به آمریکا و اروپا داده میگوید:" که با آتیش بازی نکنید".چرا که بجای پاسخ بلافاصله امریکا و اروپا  آنها جواب را بتعویق انداخته و بخاطر این با انتقاد شدید روبرو شدند.در ادامه از " ریسکی که جهان را تهدید به نا فعالیتی مجدد میکند"سخن میراند.به زبانی دیگر:" کند بودن رقم بهبودی در آمریکا و بدهی شدید دولتی در بعضی کشورهای اروپائی و داغ شدن مجدد اقتصاد در کشورهای پیرامونی همگی دال بر بحران شدید جهانی سرمایه تلقی میشود

(1)Emanuelle Wallerstien (2 )World System Theory

(3)با دامن زدن به جنگ طبقاتی و گرفتن حداکثر امتیازات از دشمنانمان, زمینه ساختن جامعه جهانی -که آزادی و تساوی در آن برقرار باشد-بر مبنای اصول آنارشیستی  حرکت کنیم:ضد اتوریته ای ,غیر مرکزی, کمک متقابل ,دموکراسی مستقیم, خودگردانی و انجمن های آزاد    

No comments:

Post a Comment