Sunday, April 1, 2012


تئوری آنارشیستی(*): یا ازش استفاده بکن یا از دستش بده

نوشته : ای یان مک کی

قسمت اول

ترجمه : پیمان پایدار
***************************************

این نوشتار سخنرانی ای هست که در نمایشگاه کتاب آنارشیستها در لندن در سال 2011 ارائه کردم. شرح مبالغه آمیزش چنین بود: "چرا به خودمون زحمت خوندن آنارشیستهای مرده را بدیم؟ در حالی که آنارشیستها ممکنه بگن که ما با تئوری سر و کاری نداریم, اما این اشتباه میباشد . ما دارای تئوری هستیم , همانطور که در کتاب  " آنارشیست اف الف کیو " و  "مالکیت دزدی ست  "(+)! نشان داده شده . آنارشیسم منبع غنی ای برای تجزیه تحلیل و تغییر اجتماع می باشد . در بررسی اینکه چرا آنارشیستهای مرده ارزش خواندن دارند منرا همراهی کنید .

من سعی کرده ام شبیه همون سخنرانی را تا آنجائی که بخاطر دارم , بر مبنای همون دست نوشته ها, در اینجا بیارم. تفاوتهائی خواهد داشت اما امیدوارم بیشترش رو درست گفته باشم. بخشی ازش میتونه بهتر از اون روز باشه , و بخشی شاید بدتر . بخشی از اونرو وسعت بخشیده ام . من همچنین منابعی برای مطالعه بیشتر ارائه کرده ام .

***************************
 من میخوام به کاری غیر معمولی در نمایشگاه کتاب آنارشیستها دست بزنم, میخوام به تحسین آنارشیسم پرداخته و از خدمتشان به سوسیالیسم سخن بگم . من میخوام بعضی از دلایلی که چرا آنارشیستها میبایست به آنارشیسم مغرور باشند را نشون بدم . این ,امیدوارم , با احساس غیر ضروری حقارتی که بعضی آنارشیستها بنظر میرسد از خودشون بروز میدهند,مبارزه کند .

تیتر این سخنرانی از پژوهشی که , بابت بخش ضمیمه (افزود نگاشت) روی سمبولهای آنارشی(1) , برای کتاب  آنارشیست اف الف کیو انجام دادم الهام گرفته شده است . من هنوز بیاد دارم ایمیلی که به لیست آنارشی تقریبا دو دهه گذشته فرستاده شد و سئوالی بظاهر ساده پیرامون اینکه چرا آنارشیستها پرچم سیاه را به اهتراز در میآورند مطرح گردیده بود . بیاد دارم که بابتش مات و مبهوت مونده بودم-آره, چرا ما پرچم سیاه را در هوا به اهتراز در میآریم ؟ ما فقط این داده / اعطا  را امری طبیعی تلقی نموده ایم(**),علت چرائی اش گمشده است . 

 بعد از کلی پژوهش ,کشف کردم که با لویی میشل که آن را در تظاهراتی در مارس 1883 مورد استفاده قرار داده بود ارتباط دارد . هر چند اواز آن بعنوان نماد به رسمیت شناخته شده مبارزه طبقه کارگر از آن استفاده کرده بود ,اعلام اینکه: "پرچم سیاه پرچم اعتصابات" میباشد .

از این رو اهمیت داشتن خواندن کتب آنارشیستی، حتی آنهائی که در بیش از یک صد سال پیش نوشته شده است- بنابراین ما به یاد داریم که چرا یکسری ایده ها و آرمان های خاص (ایده آلها ) را پاس میداریم . و من باید متذکر شوم که ما واقعا هیچ پوزشی (معذوریتی) در قبال متفکران پیشرو آنارشیست , که برای توده های زحمتکش مردم (++) می نوشتند , نداریم . هیچ کتابی مبنی بر اینکه " باکونین واقعا منظور چه بود" وجود ندارد چرا که نیازی بدان نیست , از آنجائی که نویسنده های آنارشیست (تقریبا همیشه) شفاف و قابل فهم هستند .

مهمتر از همه, ما در ترویج و دفاع از ایده هائی که نیروهای به اصطلاح چپ انقلابی آنها را جزئی از داده ها انگاشته[ یا صحیحتر گفته باشم چاپلوسانه(***)از آن دم میزنند]اولین بودیم .

اینرا میتوان وقتی که یک عضو 'اس دبلیو پی' در گلاسکو و یک عضو 'آی سی سی' در کنت(+++) در جلسه آنارشیستی با اشاره به نیاز داشتن شوراهای کارگری ,اعتصاب عمومی , اشغال محل کار توسط کارگران , و الی آخر بعنوان جنبه های لازم انقلاب اجتماعی حرف میزند مشاهده کرد .

  فرد مقیم گلاسکو حتی تا آنجا پیش رفت که این را چشم انداز مارکسیستی از انقلاب می خواند و متعجب مانده بود موضع آنارشیستی کدام است . من میبایستی در پاسخ به هر دوی این نظرات موافقت کرده , که اینها ,در واقع, مورد نیاز میباشند, اما که آنها صرفا تکرار آنچه باکونین استدلال میکرد میباشد- نه مارکس .

  کوتاه سخن ,اول ماآنارشیستها بودیم که همه این به اصطلاح مواضع"مارکسیستی"را مطرح کردیم . بطور مثال, و از همه بدیهی تر, وقتی ما موضع انگلس/ لوکزامبورک را در مورد اعتصاب عمومی با چیزی که آنارشیستها مروجش بودند مقایسه می  کنیم می بینیم که انگلس موضع آنارشیستها را تحریف کرده در حالی که لوکزامبورک همزمان تکرار موضع "باکونیستها " به محکوم کردن باکونین (2) نیز میپردازد . 

از قضا(طنز تاریخ)، ما  به مرحله جهل تاریخی رسیده ایم آنطور که اگر شما نقل قول نسبت داده نشده ای از مارکس/انگلس و باکونین به مارکسیستی بدهید, اکثر مارکسیستها با باکونین موافقت میکنند, نه با مارکس/ انگلس !

 از این رو خواندن منابع اصلی اهمیت خود را نشان میدهد . من هنوز ترتسکیستی را بخاطر دارم که از برای گردهم آیی که در مورد استیرنر قراربود در ' نهاد آنارشیستی تابستانی' گلاسکو داشته باشیم به طرف من آمد .او با افتخاری زیاد اعلام کرد که با خواندن ایدئولوژی آلمانی دارد خود را برای بحث آماده میکند .

نگاه چهره اش وقتی ازش بی شیله پیله پرسیدم آیا این قبل از یا بعد از خوندن کتاب'  نفس و خود'(*+)هست حاکی از همه چیز بود - ایده خوندن خود نوشته های استیرنر به مخیله اش هیچگاه خطور هم نکرده بود! در عین حال آیا عده زیادی از آنارشیست ها میتوانند در غیر این صورت چیزی بگویند؟ این را میتوان با اظهار نظرهائی (توسط آزادیخواهان!) دید که شهدای شیکاکو" سنتزی" از آنارشیسم و مارکسیسم میباشند یا سندیکالیسم از مارکسیسم "مبارزه طبقاتی" را به عاریه گرفته. انگار که باکونین, گروپوتکین, مالاتستا, برکمن, گلدمن , و الی آخر مروج مبارزه طبقاتی یا اتحادیه های انقلابی(3) نبودند !

بعنوان یک مثال دیگر,ما امروز گرد هم آیی ای داریم بنام " آیا سرمایه داری خودش را دارد نابود میکند؟ و آیا میتوانیم جایگزینش کنیم؟" در این بخش مارکسیستهای هستند که پیرامون بحران سرمایه داری و چه باید کرد حرف خواهند زد.در نمایشگاه کتاب آنارشیست ها ! نمیتوانستند هیچ آنارشیستی را بیابند که در اینمورد بحث کند ؟  تازه بدتر, یکی از سخنرانان دعوت شده ترتسکیستی بنام هیلل تیکتن(*+*) هست, کسی که مراد/ معلم ایدئولوژیکش مروج(واجرا کننده!) دیکتاتوری(4) حزب بود و اعتصابات (و آنارشیستها) را خرد و داغان(5) کرد تا در قدرت بماند-و من یقین دارم ,که او نیز با رغبت چنین خواهد کرد . این را میتوان از یکی از مقالاتش در مورد ماهیت سوسیالیسم(6) دید, که پس از استناد به نام مقدس مارکس و دید دو مرحله اش از انتقال به سوسیالیسم, به اختراع سه تای دیگر دست میزند . یکی ازآنها اجازه حکومت تک حزبی را, تا زمانی که به  جناح بندی مزین باشد, میدهد . چرا؟ بهمین سادگی که از نتیجه گیری واضح دیکتاتوری بودن رژیم سرمایه داری دولتی بلشویکها(7) جلوگیری کند . 

قطعا ما از این بهتر میتونیم عمل کنیم . به خصوص که مارکسیست ها بسیاری از وقت خود را صرف (بازی) رسیدن و جلو زدن از ما, همانطور که نشان خواهم داد, میکنند .

ادامه دارد: پیمان پایدار
************************************

(*) Anarchist Theory: Use it or Lose it / BY: Iain McKay(One of the five Collective members of A.S.R : Anarchist Syndicalist Review) # 57,Winter 2012یکی از5 عضو کلکتیو(گروه) ' باز تگری آنارکوسندیکالیستی' در آمریکا

(+) An Anarchist FAQ Editoral Collective: I.McKay,Gary Elkin, Ed Boraas( Volume one) A.K Press,1995-2007
 ( Iain McKay:www.anarchistfaq.org) & Property is Theft

(1)"Appendix:The Symbols of Anarchy", An Anarchist FAQ volume 1(AK Press,2008),pp.550-5
(**) Took it for granted / ( ++)working class people / (***)Pay lip -service
(+++)SWP in Glosgow & an ICC in Kent (Ghent!?)در متن از قنت بجای کنت سخن رفته. فکر نمیکنم چنین شهری در انگلیس باشد !?
(2)رجوع کنید به بخش اچ 5.3 کتاب آنارشیست اف الف کیو برای مقایسه آن چیزی که انگلس در مورد موضع تظاهرات عمومی  "باکونینیستها   " نوشت و چیزی که    " باکونینیستها  " خود در حقیقت ترویج میکردند .  
(*+)Ego and Its Own / (3)  بخش اچ 8.2 کتاب آنارشیست اف الف کیو بحثی در رابطه بین آنارشیسم انقلابی و سندیکالیسم میکند در حالی که در بخش اچ 2.2 بحثی پیرامون آنارشیسم انقلابی و مبارزه طبقاتی
(*+*)Hillel Ticktin / (4)رجوع کنید به(همانجا) بخش اچ 8.3 برای نقد تئوری دولت لنینیستی و نیاز برای قدرت حزبی

  (5)رجوع کنید به(همانجا) بخش اچ. 3.6

(6)" What will a Socialist Society be like?"pp145-167,Critique:Journal of Socialist Theory,No.25(1993)
(7)رجوع کنید به (همانجا) بخش اچ .13.3برای بحث اینکه چرا سوسیالیسم دولتی همان سرمایه داری - دولتی است.تجزیه تحلیل آنارشیستی نمی بایست با تجزیه تحلیل تونی کلیف از "سرمایه داری-دولتی" اشتباه شود,که در بخش اچ 13.3 نیز بحث معایبش را مطرح میکند

No comments:

Post a Comment